الهام علیاف و تکرار ادعاها علیه ایران ؛ ناکامی های آقای رئیس جمهور | این در شان یک رئیس جمهور نیست که... | ممکن است سیاست ایران تغییر کند؟
تاریخ انتشار: ۳ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۷۳۸۲۴
همشهریآنلاین - فتانه احدی: در ادامه فرافکنیهای دولت جمهوری آذربایجان علیه ایران، الهام علی اف در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ در جمع خبرنگاران گفت که تشکیلات ایران پشت این ماجرا قرار داشته است.
وی در اظهاراتی عجیب مدعی شد که «دخالت دیر هنگام پلیس در ماجرا و این که تلویزیون ایران به سرعت پس از بازداشت فرد ضارب با او مصاحبه کرده است، نشان میدهد که او از سوی تهران فرستاده شده بود! علیاف در ادامه ادعاهای عجیب خود خواستار محاکمه کسانی شد که به گفته او ضارب را برای انجام این حمله تروریستی به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران فرستاده بودند!» این اظهارات مکرر علیه ایران در کنار اقدامات پیشین او مانند فرستادن قاری به کنار «رود ارس» و خواندن «سوره فتح» و .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گفت وگوی همشهری آنلاین با محسن پاکآیین سیاستمدار، دیپلمات و سفیر اسبق ایران در آذربایجان در این باره را بخوانید.
ادعاهای اخیر الهام علیاف در مورد اینکه تهران در حمله مسلحانه به سفارت آذربایجان دست داشته و اظهارات مکرر او برای بدنام کردن ایران برای چیست؟ تحلیل شما در این باره چیست؟
اظهارات اخیر آقای علیاف در مونیخ و طرح ادعاهای بیاساس و دخالت مسئولان ایرانی در حادثه حمله به سفارت آذربایجان در تهران به اعتقاد من سخنانی است که بیشتر تحت تاثیر احساسات و به دلیل موثر بودن برخی از القائات افراد دروغگو و همچنین عوامل رژیم صهیونیستی و عواملی که قصد تخریب روابط ایران و آذربایجان را دارند، زده میشود.
البته غیر از این موضوع دلیل مهم دیگر این است که آقای الهام علیاف قصد دارد با بزرگنمایی تهدید ایران یا حادثهای که در ایران رخ داده است، برخی از ناکامی های داخلی را تحت پوشش قرار دهد و افکار عمومی این کشور را به یک موضوع مجازی منحرف کند.
واقعیت این است که آقای علیاف چندین ناکامی را پشت سر گذاشته و مطالبه مردم آذربایجان، جبران این ناکامیهاست. در وهله اول قرار بود در جنگ ۴۴ روزه، شهر قرهباغ به مرکزیت خانکندی آزاد شود. خب، در حالیکه نیروهای نظامی آذربایجان با موفقیت عمل کرده و ۵ شهر را آزاد کرده بودند، در شوشا مستقر شدند و در آستانه آزاد سازی قرهباغ بودند، آقای الهام علیاف تصمیم گرفت برای امضای توافق مسکو به این کشور سفر کند.
از طرفی در این توافق هدف اصلی جنگ ۴۴ روزه که آزادی قرهباغ باشد، تامین نشد و مساله قرهباغ منوط شد به مذاکرات ۵ ساله بعدی آذربایجان و ارمنستان که این مذاکرات میتواند تا ۱۰ سال طول بکشد.یعنی مساله قرهباغ منوط شده است به مذاکراتی که تا ۱۰ سال آینده نتیجه آن مشخص نیست. بنابراین مردم که منتظر بودند بعد از جانفشانی نظامیان این کشور و دادن شهدا و رسیدن تا شوشا آزادی قرهباغ را جشن بگیرند، با آزادن نشدن این شهر مواجه شدند.
در آن زمان دولت آذربایجان سعی کرده بود آزاد سازی ۷ شهر را جشن بگیرد و آن را یک پیروزی بزرگ برای خود تلقی کند، در حالی که این شهر جز تمامیت ارضی آذربایجان بود و میتوانست از طریق مذاکره دوباره به آذربایجان برگردد. این زمینه هم وجود داشت و نیازی به جنگ نبود و هدف این جنگ این آزاد سازی قره باغ بود.
از این رو بعد از اینکه جشنهای پیروزی تمام شد و احساسات مردم فروکش کرد. به این واقعیت رسیدند که بعد از این همه شهید و جنگ و هزینه قرهباغ آزاد نشده است. بنابراین امروز این مطالبه را از آقای علیاف دارند و او نیز میخواهد که موضوعات جدیدی را مطرح کند تا این خواسته مردم خیلی برجسته نشود.
آیا علی اف به دنبال تشدید تنش با ایران یا احیانا درگیری است، یا خیر و این اقدامات و اظهارات او صرفا برای همراهی با غرب در ضدیت علیه ایران و همراه کردن آنها با خود در مورد ارمنستان است؟
آقای علیاف بعد از آن پیروزی و در واقع به دلیل هیجان پیروزی در جنگ ۴۴ روزه یک سری ادعاهای تاریخی علیه ارمنستان را مطرح و اعلام کرد که از طریق نظامی دالان زنگهزور را باز خواهد کرد. به این معنا که برخی از سرزمین ارمنستان را اشغال خواهد کرد و تمامیت ارضی این کشور را در معرض خطر قرار خواهد داد که این ایده آقای علیاف با مخالفت کشورهای منطقه از جمله جمهوری اسلامی ایران مواجه شد و با مقاومت ارمنستان این موضوع از دستورکار خارج شد.
آقای علیاف نیز اعلام کرد که سعی میکند از مسیر مذاکره و با احترام به تمامیت ارضی ارمنستان از این دالان استفاده کند و این هم نوعی ناکامی دیگر در سیاست خارجی آذربایجان بود. نکته سوم آذربایجان برای اعمال فشار به ارمنستان برای باز کردن دالان زنگه زور آمد و دالان لاچین که ارمنستان را به قرهباغ متصل میکرد را مسدود کرد و در تردد، تریلیها و خودروهایی که قصد عبور از آن نقطه را داشتند اختلال ایجادکرد. اما به دلیل احتمال وقوع فاجعه انسانی این اقدام مورد نارضایتی جامعه جهانی قرار گرفت. به همین دلیل آقای الهام علیاف مجبور شد از موضع خود عقب نشینی کند و تردد در لاچین را تا حدی ممکن و میسر کند.
از سویی نیز آقای علی اف دست به تبلیغاتی مبنی بر آزاد بودن قرهباغ میکند و میگوید صحبت از قره باغ نکنید و قره باغ آزادشده است که این واقعیت ندارد. قرهباغ هنوز آزاد نشده و خان کندی در اختیار ارامنه است. ارمنستان و روسیه در آنجا حرف اول را می زنند و مطالبه مردم آذربایجان خانواده های شهدای این کشور و هنوز اجرایی نشده است.
با وجود طرح ادعاهای ضدایرانی مقامهای باکو از همان ابتدای حادثه حمله به سفارت تا کنون، جمهوری اسلامی ایران رویکرد مدارا و تسامح و رعایت اصول همسایگی در برابر دولت باکو را حفظ کرده است، اما به نظر میرسد این رویه، نه تنها موجب کاهش تنش ها نشده بلکه علیاف را اگر نگوییم گستاخ تر، جسورتر کرده است. حال نظر شما چیست. آیا ممکن است سیاست ایران در مورد این کشور همسایه تغییر بکند؟
آقای علیاف قصد دارد با طرح موضوع دیگر و یک تهدید امنیتی جدید افکار عمومی کشور خود را منحرف کند. او قصد دارد با سوءاستفاده از حادثهای کاملا غیر سیاسی و بدون انگیزه های تروریستی که در سفارت آذربایجان رخ داد، روی ناکامیهای خود سرپوش بگذارد و ذهن مردم آذربایجان را به سمت و سویی که خود میخواهد بکشاند.
اما واقعیت این است که اقدامی که در سفارت انجام شد کاملا غیر تروریستی و غیر سیاسی بود. همسر فرد ضارب با برگه عبور آذربایجان بدون اطلاع شوهرش از ایران خارج شده و به جمهوری آذربایجان رفته است و فرد ضارب تصورش این بوده که همسرش در سفارت آذربایجان است و بنابراین این اقدام صورت گرفته است.
در وهله اول باید از آذربایجان پرسید که چرا چنین برخورد غیر اصولی را با یک تبعه ایرانی که همسر آذری داشته انجام داده و چرا به او اطلاع نداده که همسرش به باکو رفته و با برگ عبور از ایران خارج شده است. درواقع آقای الهام علیاف باید از بخش کنسولی وزارت امور خارجه خود سوال کند که چرا این حرکت انجام و این فرد تحریک شده و به سفارت حمله کرده است. اول باید ریشه این ماجرا مشخص شود.
در عین حال جمهوری اسلامی ایران با خویشتنداری و اعتقاد به تقویت روابط با همسایگان و جمهوری آذربایجان کاملا صبورانه موضوع را پیگیری میکند. فرد ضارب دستگیر و به قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران تحویل شده و مراحل قانونی در حال طی شدن است و امیدواریم که به زودی نتیجه محاکمه او اعلام شود.
آیا ممکن است مناسبات دو کشور دچار دگر گونی شود و از مسیر دیپلماسی خارج شود؟ پیشنهاد شما در این باره چیست؟
امیدواریم که آقای الهام علیاف عاقلانه به موضوع نگاه کند و دور از احساسات تصمیم بگیرد و اجازه ندهد که روابط دو کشور که قطعا به نفع جمهوری آذربایجان است، صدمه ببیند و با یک دیپلماسی فعال سعی کند در مسیر عادی سازی روابط اقدام کند و از صحبتهای بی اساس خودداری کند.
به نظر من این قبیل مدیریت در شان یک رئیس جمهور نیست که بدون دلیل و مدرک کشور دوست و برادر خود را به دخالت عمدی در حمله به سفارت آذربایجان متهم کند. امیدواریم که این مساله در جهت منافع دو ملت حل و فصل شود.
کد خبر 743789 منبع: همشهری آنلاین برچسبها آذربایجان - ارمنستان ایران و آذربایجانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: آذربایجان ارمنستان ایران و آذربایجان جمهوری اسلامی ایران جمهوری آذربایجان آقای الهام علی اف سفارت آذربایجان آقای علی اف علیه ایران علی اف قره باغ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۷۳۸۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تعیین مرزهای ارمنستان و جمهوری آذربایجان و ۳ سناریوی پیش رو
با شکل گیری مذاکرات ارمنستان و جمهوری آذربایجان برای مشخص شدن مرزهای مورد مناقشه، چند سناریو برای آینده قفقاز جنوبی پیش روی ماست که یکی از آنها تبدیل شدن این منطقه به پلی بین قدرتهای منطقهای و جهانی است. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، از آنجایی که نظم جهانی در حال تبدیل شدن به معماری پیچیده تر با مجموعه ای از قدرت های جهانی و منطقه ای است، آینده ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی برای بازیگران داخلی و قدرت های خارجی حائز اهمیت است.
در حالی که روند طولانی و دشوار تعیین مرز بین ارمنستان و آذربایجان به عنوان یک مانع بزرگ برای عادی سازی روابط بین دو طرف بوده است، اکنون شاهد نشانه هایی از تحرکات برای شروع روند فیزیکی در جغرافیای این منطقه هستیم.
برخی استدلال میکنند که قفقاز جنوبی دنیای کوچک معماری گیجکننده کنونی قدرت جهانی است، با منافع متضاد، رقابتی و همزمان مجموعهای از بازیگران منطقهای و جهانی، مانند روسیه، ایران، ترکیه، ایالات متحده، رژیم اسرائیل، انگلیس، هند، پاکستان، چین، اتحادیه اروپا و تک تک اعضای اتحادیه اروپا.
کوتاهمدتترین تهدید برای امنیت منطقه، تشدید احتمالی تهدید جدید آذربایجان علیه ارمنستان در صورت اختلاف بر سر مرزبندی جدید است که میتواند منجر به دخالت سایر بازیگران و شعلهور کردن جنگ منطقهای با مشارکت مستقیم ایران، ترکیه و روسیه و دخالت غیرمستقیم رژیم اسرائیل و پاکستان، هند و فرانسه شود.
اگر این امر به واقعیت تبدیل شود، پیامدهای شدیدی برای همه کشورهای منطقه و همه قدرتهای علاقهمند به یک منطقه چهارراهی باثبات قفقاز جنوبی خواهد داشت. هر کاری باید انجام شود تا آذربایجان و ارمنستان با حسن نیت به مذاکرات ادامه دهند.
پاشینیان نخست وزیر ارمنستان با درخواست باکو برای بازگرداندن چهار روستای مرزی که در زمان اتحاد جماهیر شوروی بخشی از آذربایجان بوده موافقت کرده است. این چهار روستا در سال1990 توسط نیروهای ارمنی تصرف و ساکنان آذربایجانی آن مجبور به فرار شدند.
این توافق در صورتی با توافق طرفین اجرایی شده که، روسیه نیروهای حافظ صلح را از منطقه قره باغ تخلیه و نیروهای نظامی آذربایجان جایگزین آنها خواهند شد. اهمیت مرز تعیین شده برای آذربایجان بسیار بالاست چرا که این مرز از نزدیکی خط لوله گاز اصلی روسیه عبور کرده و این منطقه دارای موقعیت نظامی مطلوبی است.
اما در خصوص تعیین مرز جدید و این توافق در آینده سناریوهای احتمالی وجود دارد که در این نوشتار به آن پرداخته شده است.
در سناریوی اول، منطقه به میدان نبرد فعال بازیگران مختلف منطقهای و جهانی تبدیل میشود و ممکن است در نهایت تکه تکه و تقسیم شود. در این صورت ممکن است مرزهای ارمنستان و آذربایجان به خطوط گسل جدید بین قطب های جدید نظم منطقه ای و جهانی تبدیل شود که از همکاری های منطقه ای جلوگیری کرده و بر شانس ثبات و شکوفایی منطقه تأثیر منفی گذاشته و منطقه را به یک مرکز تجاری و حمل و نقل تبدیل می کند.
اگر ارمنستان در نهایت بخشی از غرب و آذربایجان با حفظ تعادل با روسیه و ایران به جهان ترک نزدیکتر شود، مرز ارمنستان و ایران به خط گسلی بین غرب و محور روسیه - ایران تبدیل خواهد شد، در حالی که ارمنستان – آذربایجان و مرزهای جدید آذربایجان خطی بین جهان غربی و غیر غربی خواهد بود.
برخی ممکن است استدلال کنند که بهترین راه حل این است که کل قفقاز جنوبی را در یک قطب از نظم نوین جهانی در حال ظهور بگنجانیم، در نتیجه یک منطقه را متحد کرده و از ایجاد هرگونه خطوط تقسیم جلوگیری می کنیم.
این سناریو کاملاً غیر واقعی است. حتی اگر ارمنستان به غرب بپیوندند که خود کاملاً چالش برانگیز به نظر می رسد، روسیه و ایران احتمالاً هر کاری را برای جلوگیری از چنین سناریویی انجام خواهند داد، زیرا نه روسیه و نه ایران خواستار قطع کامل ارتباط و تسلط بر ارمنستان نیستند. در همین حال، از آنجایی که آذربایجان بر سیاست خارجی خود بر توسعه همکاری با کشورهای ترک تاکید بیشتری دارد، تصور پیوستن آذربایجان به اتحادیه اروپا، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و یا غرب چالش برانگیز است.
سناریوی دوم، آینده ای جایگزین برای قفقاز جنوبی وجود دارد تا از تبدیل شدن به یک منطقه تکه تکه شده تحت تأثیر قدرت های رقیب خودداری کند. در این آینده، این منطقه به پلی برای بازیگران منطقه ای و جهانی تبدیل خواهد شد و پتانسیل خود را برای خدمت به عنوان یک مرکز ترانزیت و لجستیک برای اروپا، روسیه، خاورمیانه، هند و چین به طور کامل درک خواهد کرد.
در این سناریو، منطقه بخشی (به طور کامل یا جزئی) از هیچ قدرت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی در حال ظهور در جهان پسا تک قطبی نخواهد بود. این سناریو نه تنها منطقه را به یک هاب ترانزیتی و لجستیکی، بلکه به یک پلتفرم مناسب برای گفتگوهای بازیگران جهانی و منطقه ای، از جمله ایالات متحده – روسیه، ایالات متحده – ایران، اتحادیه اروپا – روسیه، تبدیل خواهد کرد.
این سناریو عاملیت کشورهای منطقه را افزایش می دهد و آنها ظرفیت و توانایی تأثیرگذاری بر تحولات قفقاز جنوبی را خواهند داشت و در مورد آینده خود اظهار نظر می کنند.
شرط اجباری تحقق سناریوی دوم، آغاز گفتوگو و همکاری بین هر 3 کشور منطقه است و به عنوان اولین گام در این مسیر، کشورها باید قوانین بینالمللی از جمله عدم توسل به زور را بپذیرند و به آن پایبند باشند.
پس از بیش از 30 سال درگیری و جنگ، این سناریو ممکن است غیر واقعی به نظر برسد. با این حال، این تنها گزینه برای تأمین آینده ای امن، باثبات و مرفه برای منطقه و مردم آن است.
اولین گام برای تحقق این سناریو میتواند راهاندازی بسترهای کارشناسی منطقهای برای گفتگو و مناظره با استفاده از جعبه ابزار دیپلماسی باشد. سپس ایدهها و پیشنهادات تدوینشده و مورد توافق در آن پلتفرمها میتواند به مقامات مربوطه در منطقه و فراتر از آن از جمله روسیه، ایران، ترکیه، اتحادیه اروپا و آمریکا ارائه شود.
در حالت ایده آل، آذربایجان و ترکیه می توانند رقابت را در جهت تعامل سازنده هدایت کنند. از طریق فرمت 3+3، آذربایجان قصد دارد این رقابت را به سمت مسیری سازندهتر هدایت کند، آشتی منافع را تقویت کند و بحثهای آزاد را در مورد همه مسائل منطقهای که همه کشورهای منطقه را درگیر میکند، تسهیل کند.
شایان ذکر است، امضای معاهده صلح با آذربایجان فرصتی را برای ارمنستان و غرب فراهم می کند تا به طور مؤثری از نفوذ روسیه بر ارمنستان بکاهند. با این حال، به عنوان دموکراسی های انتخاباتی، این کشورهای غربی همچنان با چالش برآوردن خواسته های لابی ارمنی مواجه هستند. پیام صریح آذربایجان به غرب این است که نمی تواند هر دو طرف را داشته باشد. به عبارت دیگر، نمیتواند با لابی ارمنی مماشات کند و با وادار کردن آذربایجان به مصالحه بر سر منافع خود، به پیمان صلح دست یابد.
آذربایجان به عنوان تنها کشوری که بین روسیه و ایران واقع شده است، موقعیت منحصر به فردی دارد که هر دو جزو تحریمشدهترین کشورهای جهان توسط ایالات متحده و غرب به طور گسترده هستند.
فاصله باکو تا مرز روسیه فقط 200 کیلومتر و در جهت مخالف تا مرز ایران 282 کیلومتر است.آذربایجان را می توان به طور استعاری به قلعه ای مستحکم تشبیه کرد که بر فراز تپه ای قرار گرفته و تحت تأثیر و فشار همسایگان قدرتمند خود قرار دارد. این موضع قدرتهای غیرمنطقهای را نیز به این فکر میاندازد که باید از خاک آذربایجان به عنوان پل ارتباطی علیه همسایگان خود استفاده کنند. بنابراین، یافتن توازن ظریف و خنثی کردن فشارهای همسایگان قدرتمند و قدرت های بیرونی بدون خطر رویارویی مستقیم با قدرت های منطقه ای و جهانی بسیار دشوار است.
این استراتژی بر اساس مجموعه ای از اصول با هدف معرفی آذربایجان به عنوان یک بازیگر قابل پیش بینی و قابل اعتماد در چشم قدرت های منطقه ای و جهانی است و سیاست های آذربایجان در خصوص تحولات در منطقه را چنین می توان بیان کرد:
همکاری آذربایجان با هیچ کشوری علیه کشور ثالث به ویژه کشورهای همسایه نبوده و نخواهد بود.همانطور که رئیس جمهور الهام علی اف تاکید کرد، خاک آذربایجان به عنوان میدان جنگ برای قدرت های منطقه ای و جهانی نخواهد بود. آذربایجان اجازه چنین استفاده ای را نخواهد داد.آذربایجان متعهد است که از تبدیل شدن قلمرو خود به پل ارتباطی قدرت های خارج از منطقه جلوگیری کند. آذربایجان از مداخله در انتخاب های سیاست خارجی همسایگان خود خودداری می کند، مگر اینکه این انتخاب ها تهدیدی مستقیم برای منافع ملی کشور باشد.حداقل انتظاراتی که روسیه از کشورهای پس از فروپاشی شوروی دارد، برای اینکه به عنوان یک تهدید تلقی نشود، شامل خودداری از مشارکت فعال در پروژه های ژئوپلیتیکی است که توسط غرب برای مقابله یا مهار روسیه تنظیم شده است. اساساً این به معنای نشان دادن عدم تمایل به پیوستن به ناتو یا ورود به اتحادیه گمرکی با اتحادیه اروپا است. با این حال، وسعت فضای موجود آذربایجان برای انجام یک سیاست خارجی مستقل قابل توجه است و دقیق تر است که آن را متعادل توصیف کنیم، به ویژه وقتی که از دریچه واقع گرایانه به آن نگاه کنیم. زیرا سیاست خارجی آذربایجان کاملاً واقع بینانه است.بر خلاف اتهامات باندبازی، آذربایجان با امضای توافقنامه همکاری استراتژیک و حمایت متقابل آذربایجان و ترکیه، اتحاد نظامی و سیاسی خود با ترکیه را مستحکم کرده است. این توافقنامه که توسط پارلمان های هر دو کشور به تصویب رسیده است، آنها را به عنوان متحدان نظامی و سیاسی معرفی می کند و مشارکت استراتژیک را به نمایش می گذارد که این امر موجب تقویت هژمونی ترکیه در منطقه خواهد شد. البته لازم است به اقداماتی که آذربایجان به ضرر منافع استراتژیک روسیه تلقی می شود اشاره ای داشته باشیم، این اقدامات شامل ایجاد خطوط لوله نفت و گاز است که روسیه را دور می زند. حمایت آذربایجان از گرجستان، به ویژه در سال های 2007 و 2008، کمک به امنیت انرژی گرجستان، توسعه زیرساخت های حمل و نقل که روسیه را دور می زند، ایفای نقش کلیدی در ادغام کشورهای ترک و حمایت آذربایجان از اوکراین پس از حمله روسیه در سال 2022 اشاره کرد.در نهایت ذکر این مسئله که ایجاد مرز بندی جدید میان آذربایجان و ارمنستان همانطور که می تواند ایجاد کننده صلح و امنیت در منطقه باشد در مقابل با کوچکترین اشتباه در سیاست خارجی هر یک از طرفین دربردارنده و تشدید کننده تنش در منطقه خواهد بود.
یادداشت: معصومه محمدی کارشناس مسائل اوراسیا
انتهای پیام/